ماکس وبر
امروزه شاید کمتر کسی باشد که نام ماکس وبر جامعه شناس تأثیرگذار و معروف آلمان رانشنیده باشد. ماکس وبر بیشترین تأثیر را بر مکاتب مختلف جامعه شناسی و تحلیلهای اجتماعی گذاشت و هنوز هم نظریات جامعه شناسی ماکس وبر از نظریات مطرح و جنجالی جامعه شناسی و مدلهای حکومت داری به حساب می آید.
ماکس وبر(1920- 1864) جامعه شناس شهیر آلمانی اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست میلادی بود.وی از بنیانگذاران جامعه شناسی محسوب می شود. اهم مفاهیمی که وی وارد این علم کرد عبارت اند از تفهم، نوع آرمانی، تفرد پدیده های جامعه شناختی و تاریخی و فراغت از ارزش یا بیطرفی ارزشی.
کارل ماکسیمیلیان امیل وبر:
آراء ماکس وبر به چند اعتبار یکی از مهمترین مباحث در حوزه علم جامعهشناسی میباشد. اولاً به این دلیل که خود وبر به مسائل بسیار اساسی در جامعهشناسی توجه کرده و مطالبی عنوان نمود که حقیقتاً در نظریات جامعهشناسی و در تاریخ تفکر اجتماعی از مفاهیم کلیدی است. اهمیت دیگر وی در این است که توانست بر نسل بعد از خود تاثیرات شگرفی بگذارد و بدین لحاظ نقطه عطفی در تاریخ جامعهشناسی بشمار میآید.
جامعهشناسی از نظر مارکس وبر عبارت از علمی است که سعی دارد روابط متقابل میان کنشگران اجتماعی را بفهمد. در فهم این روابط. جامعهشناسی تلاش میکند رابطه علی وقایع و علت اصلی پیدایی پدیدهها و همچنین نتایج ان روابط را مورد بررسی قرار دهد، درک کند و توضیح دهد.
وبر از جمله مهمترین اندیشمندانی است که سعی کرد روشهای مطالع و تحقیق در علم اجتماعی و فرهنگی را جدا از حوزه علوم طبیعی بداند و روشهای مطالعه علوم اجتماعی را بر مبنای جامعهشناسی تفهمی یا درک کنشگران و رجوع به ذهنیات انان مورد مطالعه قرار دهد. و به بیطرفی اخلاقی یا عدم قضاوت ارزشی درمطالعات فرهنگی معتقد بود.
عقلانیت:
یکی از مفاهیمی که وبر به ان توجه بسیار نشان داد، مفهوم عقلانیت (Rationality) میباشد. به عقیده وی روند جوامع در فرایند تاریخی به سوی عقلانی شدن زندگی جمعی و روابط اجتماعی در حرکت است. از نظر وی صنعتی شدن، رنسانس و شکل گیری نظام سرمایهداری نیز محصول فرایند عقلانی شدن است. عقلانی شدن یعنی دخالت هر چه بیشتر عقل و منطق در سازماندهی روابط اجتماعی. وبر پیشبینی کرد که این روند عقلانی شدن سبب تغییر روابط و مناسبات میان افراد در جامعه شده و باعث میشود ماهیت روابط و قوانین در جامعه و سازماندهی امور اجتماعی از سنتی به عقلانی ( مدرن) تبدیل شود. او از همین زوایه به تحلیل پدیدههای اجتماعی پرداخت.
کار عمده وبر درباره خردگرایی و عقلانی شدن و به اصطلاح افسون زدایی از علوم اجتماعی و اندیشههای علمی است که او آن را به ظهور سرمایه داری و مدرنیته مربوط ساخت. وبر معاصر جرج سیمل، چهره برجسته در بنیاد نهادن روششناسی ضداثباتگرایی، معاصر بود. کسی که جامعهشناسی را نه به عنوان رشتهای غیر تجربی بلکه دانشی معرفی میکرد که باید کنش اجتماعی را از طریق معانی ذهنی دارای ثبات مطالعه کند.
او در کنار امیل دورکیم و کارل مارکس سه معمار عمده دانش اجتماعی به شمار میآیند. ۲۰۰۱ مشهورترین کار ماکس وبر در جامعهشناسی اقتصاد مقاله روح سرمایهداری و اخلاق پروتستانی است که درعین حال آغاز فعالیتهای پژوهشی در زمینه جامعهشناسی دین نیز محسوب میشود. ماکس وبر، فرهنگ و به صورت ویژه مذهب و دین را عاملی میداند که بدون استثنا در شرق و غرب شیوه و راههای پیشرفت فرهنگی را تعیین کردهاند. براین پایه خصیصههای ویژه پروتستانیسم زاهدانه (اولیه) باعث توسعه سرمایه داری، دیوانسالاری، دولت عقلانیتگرا-قانونمند در غرب شد. دراین مقاله وبر تأثیرات پروتستانیسم را بر ظهور و رشد و نمو سرمایهداری مورد بحث قرار میدهد ومیگوید سرمایهداری آن طور که کارل مارکس میگوید صرفاً نظامی مادی نیست، بلکه ترجیحاً از ایدهها و ارزشها و آرمانهای مذهبیای سرچشمه میگیرد که صرفاً نمیتوان با مناسبات مالکیت-تولیدی، فناوری و یا نظام آموزشیاش آن را تحلیل و تبیین کرد.
آثار:
- اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری
- تاریخ کشاورزی روم و معنای آن از نظر حقوق عمومی و خصوصی
- اخلاق اقتصادی مذاهب جهان (جامعهشناسی دینی)
- جامعهشناسی هندوگرایی و بوداگرایی
- کنفسیوس و تائوگرایی
- یهودیت باستان
- شهر در گذر زمان
- دین قدرت جامعه
- اقتصاد و جامعه
- روششناسی علوم اجتماعی
منابع:
www.wikipedia.org
http://daneshnameh.roshd.ir/
http://www.ghaffarpour.blogfa.com/
http://d-bedary.blogfa.com

